نماز چون دفتری است که یک خط در میان رکوع و سجده دارد. روز و شب هفده بار به سوی خدا می رویم و هربار به خودمان بر می گردیم. آنقدر از خدا دور شده ایم که باید از خودمان تا خدا سفر کنیم!
نماز مثال آسمانی با ستون نهان است و دریایی بی کران. هر آنقدر که عظمت اقیانوس نماز را بنگری کرانی بر آن نخواهی دید. سپاس خدایی را سزاست که آدمی را برای عبودیت آفرید و قرآن را برای هدایت و نماز را کلید در بهشت.
نماز پاک ترین اعمال و زیباترین عبادات و سالم ترین مناجات و ساده ترین احسان هاست. نماز چون کتابی بی نهایت است که از هر سو آن را بنگری به خیری رسی و از هر جایش آن را بخوانی به علمی رسی.
به راستی که قنوت آدمی را به دنیایی دگر می برد! چه لحظه ی زیبایی است. ربنا را که می گویم دیگر نمی دانم کجایم در آسمان یا زمین ؛ نزد خود یا خدا!!
رکوع! … چه لحظه ی شیرینی است . تو را غرق در دریای معرفت می گرداند و تو می دانی که دگر بار مست معرفت الهی خواهی گشت. شیرینی رکوع تلخی گناهان را به باد فراموشی می سپارد. به سجده که می روی ، نزد خدا چون شید نورانی و چون ماه زیبا می شوی و گویی ستارگان را در جهنم حسد قرار می دهی.
نماز چون دری به سوی بهشت است. بهشتی که به جای شمع و گل و پروانه و خورشید و ماه ، سعادت و خوشبختی و سرزندگی با خود دارد.
ملائک به سویت می آیند و برکه ی وجودت را اقیانوس می کنند تا بروی به سوی خدا و به راستی که وضو چه لحظه ی دلچسبی است. گویا جهانی دگر بار تو را می نگرند و خدا نیز به تو خیره شده است. چه صحنه ای دلنشین تر از وضو و چه عبادتی زیبا تر از نماز!
روایت قصه
این روش برای موضوعات کوتاه مانند ( سکه – بسکویت – کفش .) با ساخت داستان هایی که معمولا با خلاقیت هایی ذهنی خود می توانیم انجام دهیم و یا با توجه به داستان هایی که از قبل ساخته شده اند با تغییر ساختار داستان و شخصیت ها ی موجود در آن ، پایان آن را تغییر دهیم و به دلخواه خود در آوریم .
تخیل
اکثر نوشته های ما بدین گونه اند . وقتی لامپ یا درخت با ما سخن می گوید ودرواقع ما از تشخیص و پدیده ی انسان نمایی بهره میگیریم وازآرزوها واعتقادات آن پدیده سخن به میان می آوریم ازقوه ی تخیل استفاده نموده ایم
وصف کردن
توصیف یا شرح دادن آنچه را که می بینیم و درواقع گاهی آن را بازسازی می نماییم مانند ( خاطر نویسی – گزارش – داستان – نامه نگاری ) از دیگر روش های نوشتن است
البته باید در نظر داشت که توصیف ها دو گونه اند :
الف ) توصیف ساده : آنچه را که می بینیم به همان شکل شرح دهیم
ب ) توصیف پیچیده : در شرح مطلب از عناصر زیبایی سخن بهره می گیریم ( تشبیه ، تشخیص ، مبالغه .)
در این گونه از نوشتن حواس پنجگانه نقش مهمی دارند و در توصیف از حس بینایی ، شنوایی ، لامسه ، بویایی و چشایی و از تجربیات گذشته ی خود باید به خوبی استفاده نماییم.
معمایی
آنچه که باعث زیبا ترشدن انشا می شود ابهامات و پیچیدگی هایی است که درمتن انشا به کارمی بریم وشنونده را به فکر وامی داریم تا به آنچه که می گوییم ،بیندیشد وتوان قضاوت عجولانه نداشته باشد .
این گونه نوشتن برای مطالب علمی بسیار مناسب است و ما در ابتدا از مواردی که دامنه ی آن وسیع و کلی است استفاده نموده و کمکم به موارد جزیی تر که مشخصه ی موضوع ماست می پردازیم و در آخر قضاوت را به شنونده می سپاریم تا حدث بزنید که درست اندیشیده است یا نه .
ادبی
در واقع تفاوت ادبیات با زبان دراین است که ادبیات دلنشین تر و زیباتر از زبان گفتار است چون در ادبیات علاوه بر عناصر زیبایی سخن از آیات و روایات ، اشعار و ضرب المثل ها ، جملات قصار و اشعار و. جهت شیوایی و رسا بودن مطلب بهره میگیریم .
1- ابتدا یک نقشه ذهنی تهیه کنید:یعنی برای اینکه بتونید راحت تر و بهتر انشا بنویسید باید اون رو به 4 بخش تقسیم کنید :
موضوع : یکی از مهم ترین اجزاء یه انشا هستش که باید در مورد اون بنویسید ( موضوع باید کوتاه و کلی باشه)
مقدمه : قبل از شروع انشا باید در مورد اون مقداری توضیح بدید مثلاً اگه موضوع شما باشه روستا می تونید بگید : روستا یک مکان هستش که در هر شهر و استان وجود داره و .
تنه و یا بدنه : در این بخش باید توضیح هاتتون رو مجمع تر کنید یعنی سعی کنید موضوع تون رو متناسب با مقدمتون گسترده نویسی کنید تا موضوع کامل تر شود.
نتیجه گیری : در این بخش شما باید در مورد موضوع ، مقدمه و تنه و بدنه نیتجه گیری کنید تا ذهن خواننده رو بیشتر با انشاء تون سازگارتر کنید.
انشا می نویسیم تا
۱- بتوانیم آنچه را که در اندیشه داریم به زبانی رسا وشیوا به دیگران انتقال دهیم
۲- بتوانیم قوه ی تخیل و استدلال را پرورش دهیم و استعدادهای خود را کشف و هدایت نماییم
۳- بتوانیم دنیا را ازدریچه ای نو حس کنیم ودرک بهتری از زندگی داشته باشیم
درباره این سایت